زمان جاری : شنبه 15 اردیبهشت 1403 - 4:05 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم






ارسال پاسخ
تعداد بازدید 21
نویسنده پیام
Rahgozar آفلاین


ارسال‌ها : 75
عضویت: 1 /1 /1392
شناسه یاهو: r_8041
تشکرها : 8
تشکر شده : 9
دیالوگی آشنا برای خیلی از جوونا



آقو ما به دنیا اومدیم انقلاب شد، حرف زدیم جنگ شد

راه رفتیم کودتا شد، رفتیم مدرسه جنگ تموم شد
درس خوندیم هی نظاموی آموزشی عوض شد
رفتیم دانشگو کنکور ول شد، رفتیم سربازی معافیت آزاد شد
رفتیم سرکار مملکت تحریم شد، خواستیم ازدواج کنیم طلا گرون شد
گفتیم بریم خارج پاسپورتمون دی پرت شد، الانم اینترپل دنبالمونه 




هه هه هه هه یعنی له لهما! 


با این شرایط که پیش میره آقو فکر کنم مشکل از ما باشه اگه بمیریم شاید دنیا بهشت شد هه هه هه...











به قول آقوی همساده !


سیزده بدر باس جمعه باشه که غروبش همچی آسفالتت کنه
نه اینکه امسال تا شونزدهم تعطیلیه
اصن ابهت خودش رو از دست داده این سیزده بدرو















بچه
ناتالی پورتمن سه ساله شد، فلسطین از نهاد ناظر به دولت ناظر ارتقا یافت،
بچه شکیرا به دنیا اومد، اوباما برای بار دوم رئیس جمهور شد، پسته رسید به
زعفرون، پراید هم رسید به زانتیا، ولی مذاکرات ایران با گروه 1+5 هنوز
ادامه داره ! هر بار هم به نتایج خوبی میرسن! ولی نمیدونم چرا همچنان تحریم
میشیم 






پسرداییم امتحان فارسی داشته مخالف کلمه پیروزی رو نوشته استقلال 














[ تست بازیگری ]


+ رامبد جوان : ...در می زنی، من مثلا یه خانومم،
درو باز می کنم میگم بله؟...تو یه جوری که من حالم بد نشه به من توضیح میدی
که ماشینمو دزد برده...
* پسر خاله : می خواستم بگم اگه به شما بگن باباتون فردا می میره حاضری چه قدر پول بدی که نمیره؟


+ هر چی که دارمو ندارم...
* اگه بگن مادرتونم روش چی؟!
+ دیگه هر چی که دارمو ندارمو از اینورو اونور می تونم جور بکنم...
* اگه بگن خودتونم روش سه تایی؟!


+ چرا آخه...؟
* مثلنه دیگه...
+ دیگه نمی دونم باید چی کار کنم...
* نمی دونی؟
+ نه


* ولی خوشحال باش...هیچکدومشون نمی میرن...خودتم زنده می مونی...
یه ماشین قراضه جای باباتو ننتو خودت به باد رفت!...به درک!















این قیافه ی منه وقتی یکی میخواد بهم عیدی بده :دی


















قیافه ماها بعد از گرفتن عیدی 















کیا این جمله یادشونه و براشون خاطره انگیزه؟ 








"بی سرو صدا ، وسایلتونو جمع کنین با صف بیاید برید تو حیاط ، معلمتون نیومده"





















ﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﺭﻳﻴﺲ جمپور:




ﻣﻦ ﻧﻘﻲ ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ، ﻓﺮﺯﻧﺪ ﭘﻨﺠﻌﻠﻲ ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ، ﻳﻪ ﻛﺎﺭﮔﺮ ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ ﻫﺴﺘﻢ




































شاید اگه شعله و گلرخ این شکلی میدیدنش جواب رد نمیدادن 













اینقـدری که من منتظر رسیدن گوجه سبزم منتظر رسیدن نیمه ی گمشدم نیستم 






















فقط ما نفهمیدیم آخرش اسم این آلوچه است یا گوجه سبز ؟























پشمک خریدیم روش نوشته بود ﺗﻮﻟﯿﺪﯼ ﺣﺎﺟﯽ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺣﺎﺟﯽ ﻋﻠﯽ ﻭ ﺣﺎﺟﯽ ﺣﺴﻦ


ﻭﺟﺪﺍﻧﺎً ﺭﺍﺿﯽ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺣﺎﺟﯽ ﺗﻮ ﺯﺣﻤﺖ ﺑﯿﻮﻓﺘن ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺸﻤﮏ ...! 
ﺣﺎﺟﯿﻬﺎ ﻣﭽﮑﺮﯾﻢ 
































یکشنبه 18 فروردین 1392 - 09:48
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :


تماس با ما | دیالوگی آشنا برای خیلی از جوونا | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS